انکار وارث امام :
جعفر کذّاب، منکر وارث شرعي امام عسکريعليه السلام و امامت حضرت مهديعليه السلام شد. به همين دليل مدعي ما ترک و وارث منحصر به فرد امام عسکري عليه السلام گرديد و اتفاقاً به کمک دولت، توانست اموال و ماترک امام عسکري عليه السلام را تصرف کند.
تحريک دولت:
وي وقتي ديد حضرت مهديعليه السلام در جريان نماز، بر او الاحتجاج کرده و رسوايش نمود، دولت حاکم را عليه آن حضرت و وجود او تحريک نمود و در نتيجه حاکمان جور، دوباره به خانه امام عسکريعليه السلام يورش بردند و جهت يافتن حضرت مهديعليه السلام تلاشهاي مذبوحانهاي انجام دادند؛ ولي مشيت الهي بر آن تعلق گرفت که آن حضرت از گزند بدخواهان در امان بماند. [4] .
منابع شيعه درباره پايان کار او دو قول مختلف دارند: بعضي ميگويند: وي تا پايان زندگي بر دعوي دروغين خود پاي فشرده، همچنان خود را امام ميدانست! برخي ديگر ميگويند: وي از دعوي کذب خود دست برداشته، توبه کرد و شيعيان نيز نامش را از جعفر کذّاب به جعفر تائب برگردانيدند.
کليني به نقل از محمدبن عثمان عمري ميگويد: «امام دوازدهم عليه السلام در توقيعي به توبه او تصريح کرده و فرموده است: راه جعفر راه برادران يوسف است که سرانجام توبه کردند و گناهشان بخشوده شد». [5] .احمدبن اسحاق گويد: از جعفر بن علي نامهاي به دست من رسيد که ادعا کرده بود: به علم دين (حلال و حرام) و نيز کليه علوم و آنچه که مردم بدان نيازمندند، آگاهي دارد! و من این نامه ها را به پيشگاه مقدس حضرت امام عصرعليه السلام ارجاع دادم.
متعاقباً از ناحيه مقدسه جوابي بدين شرح صادر شد:
«به نام خداوند بخشاينده مهربان؛ خداوند تو را پايدار بدارد! نامه تو و ضميمه آن (نامه جعفر) به من رسيد و از مضمون آن - که با اختلاف الفاظ و اشتباهات بسيار توأم بود - مطلع شدم و اگر شما هم دقّت کرده بوديد، به برخي از آنها آگاه ميشديد».
آن گاه حضرت مهدي عليه السلام در ادامه با ذکر حمد و ثناي پروردگار، مطالبي در ردّ جعفر بيان فرمود: «... اين پيرو باطل و دروغگو بر خداوند افترا بسته است. اين شخص با اميد به چه چيزي، ميخواهد اين ادعاي عاري از حقيقت خود را ثابت کند! آيا با اطلاعاتي که در احکام الهي دارد؟ به خدا قسم اين فرد آن قدر بياطلاع است که حلال و حرام را نميشناسد و ميان بد و خوب فرق نميگذارد! آيا به دانش خود تکيه دارد؟ او به قدري تهي دست است که حق و باطل را نميشناسد، محکم و متشابه را نميداند و از احکام نماز - حتي وقت آن - آگاهي ندارد! آيا اين مدعي فاقد صلاحيت، به ورع و پرهيزگاري خويش تکيه ميکند؟ خداوند شاهد است که نماز واجب خويش را براي اينکه شعبده بازي ياد بگيرد، ترک نموده است! حتماً از ظروف مشروب و آثار ديگري از گناهان او اطلاع داريد...!
خداوند تو را توفيق دهد؛ آنچه برايت گفتم، از اين ستمکار ظالم بپرس و او را آزمايش کن. از يکي از آيات قرآن و تفسير آن از وي سؤال نما و يا از نماز و شرايط آن از او باز پرس تا به معايب و کمبودهاي او پي ببري و حال او را بداني. خداوند کفايت کننده است؛ او حق را براي اهلش حفظ ميکند و آن را در جايگاهش قرار ميدهد». [6] .
پی نوشت ها:
[1] کمالالدين و تمام النعمة، ج 1، باب 31، ح 2.
[2] همان، ج 1، باب 31، ص 321.
[3] کمالالدين و تمام النعمة، ج 2، باب 43، ح 26.
[4] صدر، سيد محمد، پژوهشي در زندگي امام مهديعليه السلام، ص 247.
[5] کتاب الغيبة، ص 290؛ ر.ک: کمالالدين، ج 2، ص 483، ح 4.
[6] کتاب الغيبة، ص 289، ح 21.